به هر منطقه از ایران پهناور که بنگری و به هر استانی که سفر کنی آداب و رسوم جالبی را خواهی دید که در نوع خود خاص و بی نظیر است در این میان خراسان بزرگ خاصه شهر ششتمد با پیشینه تاریخی 2 هزار ساله مطمئنا دارای آداب و رسوم متنوع و متعددی است.
گرچه این آداب ورسوم در شهرهای مختلف دارای شباهت هایی است ولی باز هم بعضی از شهرها به عنوان خواستگاه بعضی از رسوم معروفند.
در این مقاله به یکی از این آداب و رسوم به طور اختصار اشاره می کنیم.
چوله چغل (آئین باران خواهی)
این رسم مربوط به زمانی می شود که آسمان درهای رحمت خود را بر زمینیان محتاج باران بسته و مردان و زنان ، کوچک و بزرگ در انتظار باران چشم به آسمان دوخته و ابرهای نابارور را رصد می کنند.
آئین چوله چغل (چولی چغل) معمولا در فصول بهار و پائیز برگزار می شود. معمولا در این فصول زمین نیازمند و تشنه آب است و کشاورزان و دامداران بیش از پیش نیاز به باران را احساس می کنند.
در این آئین به نوعی همه مردان روستا مورد مواخذه قرار می گیرند . چوله (چولی) همان آبکش یا کفگیر امروزی است با این تفاوت که چوله (چولی ) را معمولا از سرشاخه های تازه و یک ساله درخت بید یا آلو به شکل ملاقه یا کف گیر می سازند که آشپزها از آن برای جداسازی گوشت و نخود از آبگوش و یا آش استفاده می کنند.
آن هنگام که چولی را از داخل دیگ بیرون می کشند آب شروع به شر شر کردن و ریختن می کند که صدایی تولید می شود شبیه بارش شدید باران و از آنجا که چولی وسیله ای است که در مراسم مذهبی و عمومی زیاد استفاده می شده به چاولی چغل (آبکش آبدیده )معروف است و به پاس خدمت چولی چغل در ایام محرم الحرام ، رمضان المبارک ، ذی الحجه و ... بین اهالی روستا حرمت زیادی دارد و به همین خاطر در زمانی که خداوند باران رحمتش را بر کشاورزان نازل نمی کند مردم چاولی چغل را لباس می پوشانند و دست پسر بچه ها می دهند تا آنها نمایش آئینی الله خدا یا طلب باران و در حقیقت همان چولی چغل را اجرا نمایند.
نمایش شروع می شود. چوله چغل و پسر بچه ها ، واسطه قرار می گیرند و در کوچه ای روستا این اشعار را می خوانند :
چوله چغل بارو کو یک من جو ارزو کو
ما بچه های گرگم از گسنیا بمردم
خدا بته تو رحمت صلوات بر محمد
(چوله چغل واسطه باریدن باران شو تا به سبب آن گندم و جو ارزان شود که ما بچه های سختی کشیده و درمانده از گشنگی در نبود باران و کمیاب شدن غلات با خطر مرگ دست و پنجه نرم می کنیم. خدایا رحمتت را برای ما بفرست با صلوات بر محمد )
یکی دیگر از این اشعار :
الله خدا بارو کو صد من جو ارزو کو
گندوما د زیر زاله از تشنیا مناله
الله بته تو رحمت صلوات بر محمد
کسانی که از دور صدای چاولی چغل گردانان را می شنوند ، اول ظرف یا قابلمه ای را به امید آمدن باران زیر ناودان منزل شان می گذارند و آنگاه آماده می شوند برای دادن انعم به چاولی چغل گردانان .
وقتی چاولی چغل (چوله چغل) به درب منازل اهالی روستا می رسد صاحب خانه ضمن اینکه زیر لب اشعار بچه ها را زمزمه می کند پشت سر هم صلوات می فرستد و با ظرف آبی که در دست دارد به چولی چغل و سر بچه ها می پاشد و صلوات می فرستد سپس به پسر بجه ها انعام می دهد که معمولا ، آرد گندم ، تنقلات و ... می باشد.
چوله جغل به همین ترتیب به درب تمام منازل آبادی می رود و بعد از اتمام کار پسر بچه ها کار زنان روستا شروع می شود.
تعدادی از زنان مسن به جلو درب منازل خانه هایی می روند که اسامی خود و بیشتر خانواده های آنها معمولا محمد ، حسن ، حسین ، علی و فاطمه باشد و به مبارکی این نامها و به نیت پنج تن ، از خانواده تقاضای آرد و گندم یا نخود می کنند تا با آن غذای محلی اماج یا همان آش(که به آش مراد نیز مشهور بوده است) یا بلغور را به نیت آمدن باران بپزند.
آرد و گندم هایی جمع شده چاولی چغل گردانان و زنان یا مردان روستا را بلغور یا اماچ و بعضا آش می پزند و با مقداری از آردها برای پسر بچه ها نان درست می کنند . حال در یکی از روستاهای بخش ششتمد به نام گنبذ از آن آردها خمیر درست کرده و فتیر را از سراشیبی مشخص از روستا به سمت پائین قل می دهند تا به پائین برسد. در روستای بیروت از توابع بخش ششتمد آرد را خمیر کرده و خمیر آن را به محل خروجی ناودانهای خانه ها می زنند تا حدود ی جلو خروج آب از ناودان را با خمیر می گیرند و معتقدند که قبل از سفت و محکم شدن خمیر باران می آید و آن خمیر چسبنده به ناوادان را با خود خواهد برد و برکت از دشت به خانه ها بر میگردد. هر روستایی آئین مخصوص به خود دادر که در این مقالاله از آن عبور می کنیم.
چولی چغل گردانان فضای روستا را پر از سلام و صلوات کرده اند و حال باید چاولی چغل (چوله چغل) را در مزرعه گندم یا جو ببرند و آن را در زمین فرو کنند (بکارند) تا اگر خداوند باران رحمتش را بر آنان نازل فرمود چاولی چغل بعنوان حرسه (مترسک ) از محصول محافظت نمایند . در خود شهر ششتمد چوله چغل (چولی چغل) به کنار استخر برده و در حالیکه همان اشعار را تکرار می کنند آن را داخل آب استخر می اندازد . در هر یک از روستاها به طریقی این عمل را به پایان می رساندند . که در مقاله ای دیگر به بحث و بررسی دقیقتر آن می پردازیم.
بلغور - آش یا اماچ آماده شده بین اهالی تقسیم می شود پسر بچه ها هم هدایایشان را بین خود تقسیم می کنند . و حال همگی در یک جا به انتظار رسیدن باران جمع شده اند که معمولا در محل تقسیم غذا که اغلب در کنار روستا و یا یک فضای باز است صورت می گیرد. و می خواهند ببینند که امسال چه کرده اند که خداوند آنان را مورد غضب و قهر خویش قرار داده است ؟!
در دیگر روستای بخش ششتمد یکی از زنان روستا مهره ای یا دکمه ای بزرگ را در یکی از خمیر نان هایی که می خواهد پخته شود به طور تصادفی قرار می دهد که به مهره شوم یا دکمه شوم معروف است و این نان بین مردها تقسیم می گردد و نان مهره دار یا همان دکمه به دست هر کی افتاد باید خوب به گذشته خویش فکر کند و ببیند که چه کرده است؟! آن مرد تا سه روز مهلت دارد که استغفار کند و اگر باران نیاید باید از آن آبادی برود.
اهالی روستا به مزرعه گندم می روند و نماز باران می خوانند و به چهارده معصوم پاک متوصل می شوند تا خداوند مهربان بارن رحمتش را به آنان نازل فرماید.
منبع: ششتمد نیوز
ضمنا در روستای تندک علاوه بر اشعار بالا اشعار زیر را نیز می خوانند :
چوله چغل بارو کو ور سر حیوانو کو
گندم دی زیر خاکه مثل برنج پاکه ، از تشنیا هلاکه
الله بته تو رحمت صلوات بر محمد
یعنی : چوله چغل تو واسطه باریدن باران شو تا باران بر سر حیوانات ببارد ، بذر گندم در زیر خاک مانند برنج پاکی است که آب به آن نخورده و خشک می باشد و از تشنگی هلاک است ، خدایا رحمتت را به حق حضرت محمد (ص) بر ما ارزانی دار.
صد هزار مرتبه شکر که خداوند در این روزهای آغازین بهار ، باران رحمتش را بر ما نازل فرمود و باعث خوشحالی همه مردم شد .